مؤلف: محمدرضا افضلی




 
نور از آن خوردن نشد افزون و بیش *** بل همان سان است کو بود است پیش
در اثر افزون شد و در ذات نی *** ذات را افزونی و آفات نی
حق ز ایجاد جهان افزون نشد *** آن چه اول آن نبود اکنون نشد
لیک افزون گشت اثر ز ایجاد خلق *** در میان این دو افزونی است فرق
هست افزونی اثر اظهار او *** تا پدید آید صفات و کار او
هست افزونی هر ذاتی دلیل *** کو بود حادث به علت‌ها علیل

جان کلام این است که حقیقت هستی و ذات حق وجود مادی نیست که در زمان و مکان خاصی باشد یا نباشد. بنابراین اندازه و افزایش و کاهش هم ندارد. ذات بحث الهی با ایجاد و افنای موجودات نه کاستی می‌گیرد و نه فزونی. چنان که حضرت علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: «و لاینقص سلطانک من عصاک لایزید فی ملک من اطاعک؛ هر که نافرمانی‌ات کند از سلطنت تو نکاهد و هر که فرمانت برد بر سلطنت تو نیفزاید.» حکمای الهی افاضه وجود را این گونه تعریف کرده‌اند: افاضه آن است که اثری از فیاض بیاید به نحوی که از او چیزی کاسته نشود و در هنگام رجوع فیض نیز چیزی بر او افزوده نگردد. گرچه افزونی در اثر، پدید آمد، اما در ذات، افزونی پدیدار نشد. ذات الهی نه فزونی می‌گیرد و نه کاستی.
این بیت مبتنی بر این اصل است که خداوند، فاعل بالتجلی است. با تجلی حضرت حق، موجودات و ممکانات ظاهر شدند و به طور کلی عالم کثرت پدیدار گردید. اما ظهور کثرت موجودات، دلیل بر کثیر بودن ذات الهی نیست، چون کثرت در ظهور و مظاهر است، نه در ظاهر و ذات الهی. جهان‌بینی مولانا، مانند سایر عرفا، جهان‌بینی تجلی است؛ یعنی پیدایش جهان نتیجه ذات الهی در مراتب مختلف وجودی است. خداوند به اعتقاد عرفاً بر حسب اسم باطن و ظاهر، دو نوع تجلی دارد: تجلی غیبی و تجلی شهودی. چنان که ابن عربی گوید: «ان الله تجلیین تجلی غیب و تجلی شهادة». منظور از تجلی غیبی، ظهور حق با اسم باطن است و مراد از تجلی شهودی، ظهور حق با اسم ظاهر است و این تجلی مترتب بر تجلی قبلی است. کثرت مخلوقات، آیینه‌ی تمام نمای صفات و کمالات الهی است؛ یعنی ظهور صفات الهی را می‌توان در مخلوقات مشاهده کرد. هر ذاتی که ازدیاد و نقصان پذیرد دلیل بر حدوث اوست، زیرا تحقق ازدیاد و نقصان لازمه‌ی محدودیت و حدوث است.
منبع مقاله :
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی (شرح و تفسیر موضوعی مثنوی معنوی (جلد اول))، قم: مرکز بین‌المللی و نشر المصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم)، چاپ اول